تعارف است که بگوییم ورزش را نباید به سیاست آمیخت. ورزش تا مغز استخوان، آغشته به سیاست است و فوتبال سیاسیترین ورزشهاست. اکنون عربستان فوتبال را تبدیل به یک سلاح کارآمد سیاسی کرده است. غُر زدن و نفرین و ناله، حالتان را بهتر میکند؟ مانعی ندارد ولی بدانید دردی را دوا نمیکند.
برای آنکه به «چه باید کرد» برسیم نخست باید به «در چه وضعی هستیم» پاسخی درست، واقعبینانه و برآمده از «عقلِ سرد» بدهیم. نسل جوان ایرانی به شدت فوتبالزده و تشنه فوتبال است. بخشی از این طبیعی و در همه دنیا رایج است. بخشی هم متاثر از نبود/کمبود سرگرمیهای دیگر ویژه نسل جوان است.
چرا نسل جوان چنین فوتبالزده و تشنه فوتبال است؟ پاسخ کوتاه این است: برای چندین دهه، همه سرگرمیهای دیگر جوانان را محدود/ممنوع کردید. تلویزیونتان هم به جای کنسرت و موسیقی و... بام تا شام فقط فوتبال پخش کرد. همزمان؛ از سایر حوزهها -ازجمله خود حوزه سیاست- سیاستزدایی کردید.
تصمیمسازان عربستانی به خوبی میدانند فوتبال در بطن خود ظرفیت تبدیل به سلاحی سیاسی دارد. اگر نمیدانستند هم، آنچه در جریان و حاشیه جامجهانی قطررخ داد آگاهشان کرد. آیا سرمایهگذاری چندین میلیارد دلاری در فوتبال فقط برای به کارگیری علیه ایران انجام شده است؟ البته که خیر!
آنها با سرمایهگذاری هنگفت، گرانترین بازیکنان جهان را به خدمت گرفتهاند تا در یک فرآیند هوشمندانه بازسازی انگاره ذهنی(ریبرندینگ)، تصویر نقش بسته در افکار عمومی جهان از پادشاهی سعودی را از بنلادن و خاشقچی به بنزما و نیمار دگرگون کنند.
سلام رونالدو، خداحافظ برجهای دوقلو!
معمار این دگرگونی فرخنده کیست؟ شخص شخیص شاهزاده بنسلمان! از این پس جهانیان با دیدن تصویر خندان این بزرگوار، باید به جای چمدانهای خونچکان بسته بندی شده با جنازه خاشقچی، به یادمستطیل سبز بیافتند. از دهها مدال طلای آسیایی و حتا المپیک، چنین کاری ممکن نیست ولی از فوتبال چرا؛
اسلحه فوتبال فقط کاربرد خارجی دارد؟ البته که نه؛ به گمان من اگر مارکس اکنون زنده بود به جای آن جمله معروف میگفت «فوتبالافیون تودههاست. صبر کنید! من مارکسیست نیستم و این جمله هم به نظرم «فقط تا حدی» درست است. البته شاید به این دلیل که خودم هم «تا حدی» بهاین افیون معتادم.
فوتبال اکنون به یک سلاح کارآمد سیاسی در دست عربستان علیه ایران تبدیل شده است اما خودتان را گول نزنید؛ این سلاح، هر چقدرهم بُرنده، بازهم فقط یک سلاح است. آنچه سبب میشود شما از این سلاح پیاپی زخم بخورید این است که نه زره مناسب بر تن دارید ونه سلاح مناسب برای مقابله در دست.
آنها رونالدو را زیر چشم دوربینهای رسانههای جهان به تهران میآورند؛ اما این شمایید که از مدیریت و ساماندهی هواداران دراطراف هتل عاجزید. این شمایید که عرضه بازسازی بههنگام سکوهای ورزشگاه را ندارید. این شمایید که مثل انتحاریهای القاعده بهجان چمن میافتید و کنفیکون میکنید.
گفتید و گفتیم آنها غلط میکنند به بهانه تندیس سردار سلیمانی بازی را لغو میکنند. این به جای خود اما راستش را بخواهید اینجا هم مقصر اصلی شمایید و شمایید که فرصتش را برایشان فراهم کردید. چرا؟!
چون پاچهخوار پرورید!
چون سُفله دوستید!
چون بادمجان دور قاب چینید!
میپرسید ربط چیزی که گفتم به بازی سپاهان چیست؟! خودتان میدانید اما برای دیگران میگویم:
آنکه تندیس سردار سلیمانی را در نقشجهان نصب کرد -هر کس که بود - از جنس و جنم همان پاچهخواری است که تابلوی بزرگراهرسالت را عوض کرد چون عُرضه نداشت بزرگراهی تازه بسازد و به نام او کند.
میخواهید نام سردار سلیمانی را بزرگ بدارید؟ عُرضه داشته باشید و ورزشگاهی تازه و مدرن در حد نام او بسازید. آن وقت تیمهایعربستانی که در ملک فهد و سلمان بازی میکنند بهانهبُر میشوند. بُل نگیرید! زمانی که تابلوی بزرگراه نیایش را به هاشمی رفسنجانی تغییر دادند هم همین را گفتم.
آنان که روی سکوهای نقش جهان چشمشان به چمن سبز خشکید، مطالبه سیاسی خود را با شعار «فوتبال با سیاست نمیخوایم، نمیخوایم!» فریاد زدند. آنان که هنگام رفتن از ورزشگاه شعار میدادند «رضا شاه، روحت شاد» به بیعرضهگی شما اعتراض میکردند که با پاچهخواری تلاشدر پنهان کردنش دارید.
بن سلمان چند سال پیش گفته بود جنگ را به خیابانهای ایران میکشانیم. سادهلوحان گمان کردند این تهدید محدود به اقدامات تروریستی و نظامی است. بود اما نه همه ماجرا؛ جنگ اکنون به شهرهای ما رسیده است.
و در پایان: کتاب فوتبال علیه دشمن را که عادل ترجمه کرده بخوانید. مقدمه فهمیدن است.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟